درس هشتم:اشباع وعدم اشباع
اشباع در لغت به معنای سیر کردن و در قرائت به معنای تبدیل حرکات کوتاه به کشیده میباشد.
مانند: لَهُ = لَهُو بِهِ = بِهِی
اشباع هاء ضمیر:
ضمیر حرف یا کلمه ای است که بجای اسم می آید واز تکرار آن جلوگیری میکند معنی(او-آن)میدهد مانند:لَهُ(برای او)فِیهِ(در آن).
هاء ضمیر در صورتی که حرف قبل از آن متحرک باشد اشباع میگردد.
عدم اشباع هاء ضمیر:
هاء ضمیر در موارد ذیل اشباع نمی شود،بلکه با همان حرکت کوتاه خود خوانده می شود.
1-قبل از هاء ضمیر حرف ساکن باشد
مانند: عَنهُ اِلَیهِ لَدُنهُ
2-قبل از هاء ضمیر حروف مدی(صداهای کشیده:و-ا-ی) باشد.
مانند: فِیهِ یَهدیهِ نَصَرُوهُ
3-بعد از هاء ضمیر حرف ساکن یا مشدد باشد.
مانند: لَهُ الحَمد لَهُ المُلک
اشباع«واو»
حف (واو)در برخی از کلمات با اشباع تلفظ می شود وبایستی آنرا با صدای کشیده«واو»بخوانیم
مانند:
داوُدَ = داوودَ
غاوُنَ = غاوونَ
یَستَوُنَ = یَستَوونَ
یَلوُنَ =یَلوونَ
اشباع همزه:
همزه نیز در برخی از کلمات اشباع می گردد وبایستی با صدای کشیده تلفظ شود(ءُو)
مانند: رَؤُفٌ = رَءُوفٌ یَؤُدُهُ = یَءُودُهُ